امروز نهم مرداد مصادف است با سالروز بردار کردن شیخ فضل الله نوری. شیخ فضل الله اصلی ترین نماد مخالفت اسلام ارتجاعی با تجدد و دموکراسی است. همچنین او یکی از سرسخت ترین دشمنان مشروطه و مجلس ایران بود و هنگامیکه مجلس اول به توپ بسته شد او گلوله های شلیک شده بسوی مجلس را به اصحاب فیل تشبیه کرده بود.
(حرمت مشروطه…ص۱۵۷)
♦️پس از به توپ بستن مجلس اول، وقتی قیام تبریز بر علیه محمدعلی شاه آغاز شد و دولتین روس و انگلیس به شاه فشار آوردند که انتخابات مجلس را از نو برگزار کند، محمدعلی شاه نرم شده در پی برپایی یک مجلس صوری بود اما با مخالفت سرسخت شیخ فضل الله مواجه شد!.
برای اینکه شاه از به توپ بستن مجلس پشیمان نشود، شیخ در نامه ای به شاه، هشدار داد که اصلا عقب نشینی نکند:
«آنچه را بنده یقین دارم اینست که غلبه با شماست، هیچ از این بادها نلرزید و اگر فی الجمله لغزشی شود دیگر اصلاح نمی شود…»
«قسم به جمیع معظات شرعیه که ماها بلکه تمام اهالی اسلام این مملکت برای تاسیس مجلس شورای عمومی حاضر نیستند و نتیجه آن جز هدم دین و هرج و مرج و هدر دما محترمه و هتک نوامیس اسلامیه نمی دانیم»
(محمد ترکمان، مکتوبات…ص۱۵۵)
و در نتیجه شاه از برپایی دوباره مجلس منصرف شد و نوشت:
«حال که مکشوف داشتید تأسیس مجلس با قواعد اسلامیه منافى است…ما هم از این خیال بالمره منصرف و دیگر عنوان همچو مجلسى نخواهد شد»
(کتابهای آبی…ص۱۵۹)
پس از به توپ بستن مجلس و قلع و قمع مشروطه خواهان، شیخ اعلام میکرد که هر گونه قانونگذاری جدید توسط مجلس به معنای ضدیت کامل با دین اسلام است…
♦️پس از فتح تهران، محمدعلی شاه به سفارت روسیه پناهنده شد، اما شیخ در هیچ سفارتخانه ای متحصن نشد و همچنان به انتظار سرنوشت نشست.
و در نهم مرداد دستگیرش کرده، در محاکمه ای که دادستان آن را شیخ ابراهیم زنجانی برعهده داشت به مرگ محکوم شده و در عصر ۱۳رجب۱۳۲۷مطابق با زاد روز تولد حضرت علی در میدان توپخانه به دار آویخته میشود:
«وسط تابستان بود، عرق کرده بود و عرق از پیشانیش می ریخت؛ خسته به نظر می آمد…صحنه توپخانه مملو از خلق بود که کف میزدند و یک ریز فحش داده، میرقصیدند…»
(سردار، تندرکیا، تهران…ص۴۲)
♦️زمانی یکى به شیخ گفته بود: «حضرت آقا، اینقدر با مشروطه مخالفت نکن».
و او جواب داده بود:
«مؤمن! من چهل هزار صیغۀ عقد ازدواج در این شهر جارى کرده ام و جوانان آن در حکم فرزندان من هستند، چطور با من بد مى شوند؟»
(تلاش آزادى ص ۱۷۰)
اما گذشتِ زمان نشان داد که در لحظه ی بردار کردنش، بسیاری از جوانانی که در زیر دارش شادی می کردند و می رقصیدند حاصل همان صیغه های عقدی بودند که خود شیخ خوانده بوده، چون تنها معدود پیرمردهاى هم سن و سال خود شیخ، امثال ادیب الممالک برایش مرثیه ساخته و گریستند و در مقابل، هیچکدام از آن جوانان بی شمار به دادش نرسیدند حتی پسرش شیخ مهدی…!
بر دار کردن شیخ فضل الله
علی مرادی مراغه ای